-
امروز
سهشنبه 9 اسفندماه سال 1390 00:41
غفعاتثبٌٍْیبزی
-
حال و هوای غم...
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1385 23:35
گقتم کجا؟ گفتا به خون گفتم چرا؟ گفتا جنون گفتم که کی؟ گفتا کنون گفتم نرو خندیدو رفت... (السلام علیک یا اباعبدالله)
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 اسفندماه سال 1384 05:31
بــی هیـاهو آمــدی ســـــاده اما پر غرور گر چه من نشناختم ای صمیمی ای صبور بی هیاهو آمــــدی گرچه کردی شاعـرم کوچه ی شعرم تویی من فقط یک عــابرم ســـاده و بـــی ادعا گفــــتی آغازت کـنم بـــا نگاهم زندگــی شعر یک سازت کنم بـــی هیاهو آمـدی بـا نـگاهی پاک پاک تا ابــد هم در دلـی تا شوم در زیر خاک تقدیم به...
-
بی تو بسر نمی شود...
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1384 17:24
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود دلم اگر به دست تو به نیزه ای نشان شود برای زخم نیزه ات سینه سپر نمی شود صبوری و تحمل ات همیشه پشت شیشه ها پنجره جز به بغض تو ابری و تر نمی شود بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود به فکر سر سپرد نم به...
-
ای کاش...
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1384 01:08
اگر روزی دلت خواست گریه کنی به من بگو . قول نمیدهم بتوانم بخندانمت؛ اما، میتوانم با تو گریه کنم . اگر روزی خواستی از اینجا بروی، نترس، به من بگو . قول نمیدهم بتوانم تو را از رفتن باز دارم؛ ولی، من هم میتوانم باتوبیایم . اگر روزی نخواستی صدای کسی را بشنوی، به من بگو . قول میدهم سکوت کنم . اما اگر روز ی صدایم کردی و...
-
سهم من ؛سهم تو!
جمعه 14 بهمنماه سال 1384 02:47
زندگی مال تو مرگ مال من خوبی مال تو بدی مال مـن شادی مـال تو غم مال مــن زیبایی مال تو زشتی مال من همه چیز مال تو ولی تو مال من ...
-
قضاوت...
پنجشنبه 13 بهمنماه سال 1384 04:40
چون دستم بوی گل میداد مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند اما کسی فکر نکرد که شـــاید من گلی کـاشته باشم ...
-
یک روز بی تو...
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1384 07:50
کنار رودخانه تنها من بودم و یک سنجاقک که شتابزده می گشت شاید به دنبال ... یک جفت ، یک همدل...همراز؛ و من خسته از گشتن حال که تو را یافته بودم دیگر توان رفتنم نبود سنجاقک امید داشت بیابد و من فقط آرزو می کردم روزی به تو که یافته بودم بگویم " چقدر امروز بدون تو سخت گذشت "
-
ابدیت...
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1384 07:33
بهار بود و تو بودی گل بود و تو بودی بهار رفت و تو رفتی خزان شد و نبودی و من، همچون برگی خشکیده در زیر پای عابران شتاب زده خرد شدم...
-
علامت سوال؟...
جمعه 7 بهمنماه سال 1384 03:12
کسی چه میداند؟ شاید آنهنگام که برای عشق جان میدادم اوبرای کشتن عشق لحظه شماری میکرده است...
-
یاد تو...
سهشنبه 4 بهمنماه سال 1384 04:30
هرز گاهی که صدایی نام تو را به یاد من می آورد قطرات اشکم همانند باران بهاری سرازیر می شود و به یاد گذشته نا خود آگاه شروع به نوشتن می کنم تا شاید جای خالیت احساس نشود...
-
گمشده ی من...
شنبه 1 بهمنماه سال 1384 16:01
تو رو هیچ وقت گم نکردم. تو رو هیچ جا جا نذاشتم. اگه سوختم ولی مونــدم رو چشات یه خونه ساختم. وقتی می شد کلبـــه مــن خالــــی از ناز نگاهـــــــــت دل به جاده هــــا می دادم تا ببینــــم روی ماهــــــــت اگـــه حــس شبی غمگین خونه می کرد توی چشمات مثل آفتاب مــی شدم مــن میتابیـــــدم روی شب هات اگه شــــــسته بود...
-
ارزش تو...
شنبه 1 بهمنماه سال 1384 15:40
جز برای یکی حتی اگر تمام وجودت چوتکه های ابر ذره ذره آب شود و چون کوه فرو ریزد خود را به اندازه ی سر سوزنی برای کسی حقیر مکن
-
گریه نمی کنم نرو
یکشنبه 25 دیماه سال 1384 13:43
کجای این جنگل شب پنهون میشی خرشیدکم پشت کدوم سد سکوت پر می کشی چکاوکم چرا به من شک می کنی ؟ من که منم برای تو لبریزم از عشق توو سرشارم از هوای تو دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقمو پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هق هقمو گریه نمی کنم نرو آه نمی کشم بشین حرف نمی زنم بمون بغض نمی کنم ببین نوازشم کن و ببین عشق میریزه از صدام...
-
دوره ی بی عشقی...
دوشنبه 5 دیماه سال 1384 07:15
یه دوستت دارم ساده جرم سختی واسه من بود اینکه عاشق تو بودم جائی که عشق قدغن بود جرم من فقط همین بود اینکه عاشق تو بودم اینکه از تو می نوشتم اینکه از تو می سرودم آخه تو قبیلــــــه ما عشق و عاشقی حرومه دوست نداشتن شده قانون دیگه عشق بازی کدومه دوره دوره عرب هاســـت دخترام انگاری برده ن این عروسک های شرقی توی جعبه پشت...
-
منو ببخش...
دوشنبه 28 آذرماه سال 1384 04:25
اگه دلم تنگ میشه خیلی برات منو ببخش. اگه نگام گم میشه تو شهر چشات منو ببخش. منو ببخش اگه شبا ستاره هارو می شمارم. اگه همش پیش همه بهت میگم دوستت دارم. منو ببخش اگه برات سبدسبد گل می چینم. منو ببخش اگه شبا فقط تورو خواب می بینم. منو ببخش اگه تو رو می سپرمت دست خدا. اگه پیش غر یبه ها بجا ی تو میگم شما. منو ببخش اگه واسه...
-
حتما بخونین.قشنگه...
یکشنبه 27 آذرماه سال 1384 06:06
این داستان واقعی نیست...! حا لا دوباره چند وقتی میشد که پرهیزهای غذاییش رو شروع کرده بود آب یخ ؛ فلفل؛ ترشی همه از اینکار متعجب بودن چی شده که دوباره میخواد بخونه؟ اصلا چی شد که خوندن رو گذاشت کنار؟! همه که از صداش تعریف می کردن؟! همه استاداش که بهش امیدوار بودن؟! حجم صداش! قدرتش! صدای بازش! ... چی شد که دیگه نخوند؟...
-
همه زندگی من اون نگاه عاشقت بود...
یکشنبه 27 آذرماه سال 1384 04:41
ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی رفتی و تنهام گذاشتی دل به ناباوری بستی ای که بی تو تک و تنهام توی این غربت سنگی می دونم بر نمی گردی شدی همرنگ دورنگی همه ی زندگی من اون نگاه عاشقت بود چرا فکر کردی به جز من یکی دیگه لایقت بود ؟؟ ...رفتی و ازم گرفتی اون نگاه آشنات رو واسه من رفتی گذاشتی التهاب لحظه هات رو حالا من تنها...
-
...
یکشنبه 27 آذرماه سال 1384 04:36
دخترک می رقصد...دخترک می خندد...دخترک می خواند پسرک به دیوار نگاه می کند دخترک از رویا می گوید...دخترک از عشق می گوید...دخترک از با هم بودن می گوید پسرک به دیوار نگاه می کند دخترک از بوسه می گوید...دخترک از هوس می گوید پسرک به دیوار نگاه می کند دخترک عصبانی میشود...دخترک پسر را صدا می زند پسرک به دیوار نگاه می کند...
-
شعر با تو بودن
سهشنبه 22 آذرماه سال 1384 04:52
با تو لحظه هام پر از نور بی تو تاریکه و سرده مثل خورشید حضورت دنیا دور تو می گرده گلهای سرخ تو باغچه همشون ارزونی تو منو از خودم گرفته عشق آسمونی تو .... همه ی ترسم از اینه تو رو ازدست بدم اخر نباید عقربه ها رو بذارم برن جلو تر کاشکی خیلی پیش از اینها عشق من تو رو می دیدم آخه من توشهر چشمات به خود خودم رسیدم .......
-
شروع دوباره...
سهشنبه 22 آذرماه سال 1384 04:42
میمیرم برات. ....نمی دونستی میمرم بی تو! بدون چشات..... رفتی از بَرم، نمی دونستی که دلم بسته به سازِ صدات آرزومه که نمیدونستی که من میمیرم برات! میمیرم برات ! عاشقم هنوز... نمیخوام که بمونی و بسوزی به سازِ دلم گفتی من میرم... تو میخواستی بری تا فرداها..آره خوشگلم برو راهی نیس تا فرداها،یار خوشگلم ،بمون با دلم سفرت...